کتاب سیاه



پرستار یک صندلی برایش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشیند. تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حالیکه نور ملایمی به آنها می تابید، دست پیرمرد را گرفته بود و جملاتی از عشق و استقامت برایش می گفت. پس از مدتی پرستار به او پیشنهاد کرد که کمی استراحت کند ولی او نپذیرفت.

ادامه مطلب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انواع بسته بندی دبلیو کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. كتابداري هنر است (تورج) مرجع دانلود طرح درس https://keramatzade.com/ مطالب اینترنتی Arabic & Religious سایت مناقصات سلامت باش okaliptoost